Sunday, July 19, 2009

جلسه ماهانه انجمن مديريت پروژه استراليا (قسمت دوم) و عجولي ذاتي مردمان شرقي

در ادامه پستي که پيشتر در مورد جلسه ماهانه انجمن مديريت پروژه استراليا نوشتم ذکر مطلب ذيل نيز خالي از لطف نيست.
همونطور که گفتم بخش قابل توجهي از شرکت کنندگان را مردماني از محدوده جغرافيايي ترکيه تا چين تشکيل مي دادند. دو سخنران جلسه از مديران پروژه ي شرکت هاني ول بودند که مسئوليت مديريت پروژه ي طراحي و توليد ايرباس آ380 داشته است. آنها قرار بود از تجربه و مدل مديريت پروژه ي توليد اين غول عظيم الجثه حرف بزنند. از همان ابتدايي که تريبون در اختيارشان قرار گرفت پر واضح بود که تجربه سخنراني و ارائه کنفرانس ندارند. کمال که معرف حضورتان در پست قبلي است اولين نفري بود که با کشف بي بهره بودن جلسه، سالن را قبل از شروع سخنراني ترک کرد. براي او خوردن شام و حضور سوري در جلسه کفايت مي‌کرد. سخنرانان در بخش ابتدايي برنامه شان فيلمي تبليغاتي از آ380 پخش کردند، فيلم ريتم کندي داشت و با گذشت فقط چند دقيقه صحنه هايش تکراري و بي مصرف شد، از اين لحظه بود که تک و توک دوستاني که هيچکدام زاغ و بور نبودند شروع به ترک جلسه کردند. پايان نمايش فيلم مانند پايان نوحه خواني مجلس ختم بود، کثيري از حضار شال و کلاه کردند و رفتند. خلاصه سخنراني که موضوع خوبي داشت و اجراي بد با کمتر از نصف ظرفيت به آخر رسيد و کسي نمانده بود جز زرد و بورها و بنده که نخواستم دفعه اول و بعد از کلي سخنراني براي رئيس و عضو هئيت مديره انجمن درمورد گونه اي ديگر از ايرانيها، دستم را رو کنم که خالي بسته‌ام. خداييش من هم دلم ميخواست بعد از نمايش فيلم جيم بزنم.
نوبت رسيد به پرسش و پاسخ. نکته اي که بسيار توجهم را جلب کرد اين بود که حضار باقيمانده چه سوالات مفيد و مناسبي مي پرسيدند و پاسخها چه آموزنده بود. پرسش و پاسخ نيم ساعتي طول کشيد تقريبا به اندازه نصف کل زمان سخنراني. بر که مي گشتم فکر کردم درسته که ما فکر مي کنيم خرگوشيم اما هميشه اين لاک پشتها بو‌ده‌اند که برنده مسابقه‌اند.

No comments:

Post a Comment