Wednesday, May 27, 2009

ما ملت هيجاني با گوش سنگين

به گواه کارشناسان و جامعه شناسان يکي از بارزترين ويژگيهاي ما ايراني ها هيجاني بودنمان است، اين ويژگي را من در خود و دوستان نزديکم بارها ديده ام. اين خصيصه فرهنگي در لحظات نمايش اجتماعي و تصميم گيريهاي ملي به نقطه اوج خود مي رسد، مثلا بعد از بازي ايران و استراليا و يا همين انتخابات اخير البته قول مي دهم آخرين پستم درباره انتخابات باشد.
به اين ويژگي فرهنگي ناشنوايي ما ايراني ها را نيز اضافه کنيد، اين را نيز بارها تجربه کرده ام که در يک مکالمه دوجانبه (در هر سطحي، حتي وقتي دو کارشناس يا مدير در رسانه ملي گفتگو مي کنند) در حالي يک طرف مشغول صحبت است طرف دوم به جاي گوش کردن به حرف طرف مقابل در حال تهيه جواب متعصبانه خود است. اينها را اينجا آوردم که بگويم:
در اوايل انتخاب محمود احمدي نژاد بعنوان رئيس جمهور ايران، ايشان انتخاب خود را انقلاب دوم ناميد و هيچ کس به ظرافت اين ناميدن دقت نکرد، البته نوشته اي از عباس عبدي را به خاطر دارم که اين پيام روشن را نشانه گرفته بود. از آن روز تا به امروز آنچه رفتار و کردار سياسي و مديريتي محمود احمدي نژاد بوده است کاملا انقلابي است، از تغييرهاي کلان مديريتي تا ساختار شکني ها و ريخت و پاشهاي اقتصادي. چيزي که ما گوش نمي کنيم اين است که او به آنچه انجام مي دهد اعتقاد دارد و نه از سر ناداني و اشتباه است بلکه نطفه در انديشه و ايدئولوژي اي کاملا متفاوت از آنچيزي دارد که در نگاه منتقدين دولت است.

نتيجه اينکه
1- من احساس مي کنم اين همه پرسش گري از دولت بي جاست، مگر کسي در اول انقلاب اين همه سوال مي پرسيد يا انتقاد مي کرد؟ مگر تغييرات در آن زمان کمتر از امروز بود؟ يا رفتارها نرمتر از امروز بود؟
2- احمدي نژاد اصلا به برنامه ريزي و سازمان مديريت و اينها اعتقاد ندارد و کاملا روشن به مديريت هيئتي اعتقاد دارد و معتقد است بهره اين روش بيشتر است. اين اعتقادش را نيز بارها فرياد زده اما کسي گوش نمي دهد.
3-به اعتقاد بنده اين پول گم شده از درآمد نفتي امسال دولت به هيچ وجه به حسابهاي دولتمردان کنوني در بانکهاي سوئيس منتقل نشده است بلکه کاملا و به روش هياتي در مملکت هزينه شده است.
4- همانگونه که در پست قبل هم گفتم بخش قابل توجهي از جمعيت مملکت ما ايران را هم وطناني تشکيل مي دهند که علاقمندند در ايراني بر اساس معيارهاي روز جهاني زندگي کنند، به سادگي سفر کنند و براي گرفتن يک ويزاي توريستي سه ماهه شينگن مجبور نباشند سند منزل پدر و پدربرزگشان را گرو بگذارند در حالي که آقاي احمدي نژاد و تئوري پردازان ايشان اصلا سکان هدايت مملکت را به چنان سمتي نمي برند، ايشان اتفاقا نه تنها علاقه اي به مسافرت به اروپا ندارند بلکه اعتقاد دارند که اين کشورهاي اروپايي هستند که بايد منت ما را هم بکشند تا به ايشان ويزا بدهيم بيايند ايران يا اينکه بروند و هروقت يه چيزي هم دستي دادند آنوقت مي رويم و اروپا را مي بينيم. حميد فرخ نژاد در فيلمي که در مراسم گردهمايي طرفداران ميرحسين موسوي در سالن آزادي برگزار شده بود مثال خاله سوسکه رو براي مردم ايران زد که در اين چهارسال کتک خوردن را حق خود مي دانستند و تنها سوالشان اين بود که ما رو با چي ميزنيد و البته به اين موضوع اعتراض داشت، اتفاقا سياست خارجي احمدي نژاد هم در مقابل دنياي قدرتمند غرب هم خارج شدن از کاراکتر خاله سوسکه است و کاملا آگاهانه و در راستاي هدفش گام بر مي دارد.
5- تجربه من نشان داده که ايشان در راستاي انتشار اين پيام به خارج از مرزها بسيار هم موفق بوده، شايد اين تجربه ها را با اسم و آدرس دقيق در يک پستي کار کردم.

ظهراينجا و صبح اونجا و شب اروپا و عصرآمريکا خوش
محمد

2 comments:

  1. سلام
    خوندن نظرات و نحوه نوشتنت باحاله... یعنی من که خوشم میاد.
    ولی گوش دادن به حرفات با صدای خودت با حالتره.اگر میتونی فایل صوتی رو هم بزار.
    احسان.ا

    ReplyDelete
  2. Podcast ideie khoobie.

    ReplyDelete