جوانترين کارمند دفتر مرکزي کالجي که من توش کار ميکنم استعفا داد و افتخار نشستن بر صندلي جوانترين همکار را به من واگذار کرد. از آخرين باري که اين عنوان به من تعلق داشت سالها ميگذرد.
شنيدهها حاکي از آنست که به مديرش گفته اينجا funاش کمه. جماعت مهاجر تازه وارد مثل بنده تا همين چند ماه پيش، له له کار ميزنند و اونوقت فسقل بچه واسه ما قر مياد که فانش کمه.
نتيجه اخلاقي: برو بابا تو هم دلت خوشه.
No comments:
Post a Comment